شنبه 9 شهريور 1392
thought@jamejamonline.ir
11
پرونده
2300 پيامك: 300011213
4
3
4
شماره مستقيم: 2
تكفير انديشه ممنوع است. شايد اين عصاره كلام شهيد
راه انديشه باشد. وي خود شهيد راه نقد شد و سياه انديشان
مدعي عقلانيت در لباس نفاق، نعمت حضورش را از جامعه
اســلامي گرفتند. علامه شهيد مطهري را مي توان نمادي
از آزادي بيان دانست. وي در كتاب انقلاب اسلامي، طرح
ايجاد كرســي تدريس ماركسيســم را از سوى يك استاد
ماركسيسم داده بود؛ از اين رو حساب ايشان با بحث تكفير
روشن است.
مطهري كــه تكفير را محصور جمــود ديني مي داند،
معتقد اســت وقتي حضرت علي از سوى افراطيون تكفير
مي شــوند، ديگــر حســاب نام هايي مانند شــيخ الرئيس،
خواجه نصيرالديــن طوســي، ملاصــدراي شــيرازي،
فيض كاشــاني، جمال الدين اسد آبادي و اقبال لاهوري با
اين گروه روشن است. به نظر علامه شهيد، تكفير از خوارج
آغاز شــد، اما تا امروز ادامه داشته و مانع توليد انديشه هاي
جديد شــده اســت. پيشتر انديشــمنداني چون نصر حامد
ابوزيد يا چنان كه خود شــهيد مطهري اشاره مي كند اقبال
لاهوري، تكفيرشده اند.
به نظر معلم شهيد، روي ديگر سكه تكفير، ايجاد انحراف
در دين و دخل و تصرف در آن بوده اســت. به نظر ايشــان
بدعت هاي ديني محصور جهالت اســت و تكفير محصول
جمود. تكفير محصول توقف در انديشــه و برخلاف منظور
و روح اســلام است. معلم شــهيد معتقدند: »اين جمود از
ناحيه دوســتان محتاط بوده اســت؛ ولي احتياط هايي كه
صد در صد به ضرر اســلام تمام شــده و احتياط بچگانه و
كودكانه بوده است.«
بــه نظر ايشــان تكفيرگران بر ضــد روح تحقيق اند و
مقدس ترين روحيه بشــري يعني تحقيق و كاوشــگري را
از بشــر مي ســتانند. تكفير تنها رو در روي رسول ظاهري
نمي ايســتد و بــا رســول باطنــي و عقل نيز بــه معارضه
برمي خيزد. تكفير گرچه مدعي مخالفت با مخالفان اسلام
است، اما در واقع به ايشان كمك مي كند. منافقان بي دين
به تعبير شــهيد مطهري، مقدســان احمق را عليه مصالح
و كمان دشمنان
اســلام تشويق مي كنند و شمشــير و تير
اسلام مي شوند.
تكفير براي دفع و رفع مخالف به ميان مي آيد و بهانه آن
انديشه هايي است كه مانند آب آلوده است. اما راه حل از نظر
شــهيد مطهري تكفيرنيســت كه ايشان معتقدند تشنگان
مشــتاق آبند و نمي توان ايشــان را از آب منع كرد. راه حل
ايشــان به جــاي تكفير، رقابت با انديشــه هاي مخالف در
هر عصر و زمانه اي اســت. ايشــان معتقدند رهبران ديني
مســئول اند تا به قدر كافي در زمينه هاي مختلف اسلامي
توليد فكر كنند و اين توليد انديشه است كه آب زلال عرضه
داشته و مردم را از رفتن به سراغ كفر برحذر مي دارد.
شهيد راه حكمت معتقد اســت اگر انديشمندان ديني،
مفاهيــم و معانــي نامعقول را به نام دين بــه مردم عرضه
و بــا فطريــات مــردم معارضــه كننــد، حركت هاي ضد
دينــي در جامعــه رواج پيــدا خواهد كرد، از ايــن رو تكفير
به ضدخويــش ياري مي كند. از اين رو به نظر معلم شــهيد
مطهري، بزرگ ترين دشــمن اســلام جمود است. به نظر
ايشــان جمود و تكفير در انديشــه نيز ســابقه داشته است
و زمانــي يكي از موانع اصلي شــناخت طبيعت اين بود كه
عالمان معتقد بودند شناخت طبيعت همان است كه پيشتر
ارســطو و افلاطــون انجام داده اند. به نظر ايشــان قرآن و
ســنت از ظرفيت بي پايانــي براي تحقيــق برخوردارند و
نمي تــوان تحقيــق در اين زمينه را پايــان داد. بنابراين در
رقابت با كفر به مثابه انديشه هاي آلوده بايد با آن به رقابت
پرداخت.
كمان دشمنان اسلام
تكفير، تير
ايجاد جريان خشــونت، غرب از جانب جنبش مســلمانان در
اعتراض به مساله فلسطين و ظلم و ستمي كه در ديگر نقاط
عالم مي شود، احساس آرامش مي كند.
علماي مسلمان و انديشمندان در اين جهت چه
وظيفه اي دارند و چگونه مي توانند بحث تكفير را محدود
و خنثي كنند؟
رســالت علماي اســلامي بيان حقايق است و آنها بايد با
توجه به آيات قرآن و سنت قطعي پيامبر اسلام )ص( رويكرد
خودشان را جذب حداكثري و ورود عده زيادي به دايره اسلام
قرار دهند و نه رويكرد تكفير و جدا كردن عده زيادي از دايره
اسلام. آنها وظيفه دارند اين رسالت را پيش بگيرند و بر آياتي
از قرآن تكيه كنند كه مي فرمايد همه شــما مومنين، تسليم
خدا باشــيد و بر ريســمان الهي چنگ بزنيد و تفرقه نداشــته
باشــيد. علما بايد مردم را متوجه كنند و آنها را از خطرات اين
فرقه ضاله آگاه سازند.
بعضــي پيــروان مذاهب تصــور مي كنند آنچه توســط
وهابيت گفته مي شــود، نگاه اهل تسنن است. شفاف سازي
اين مســاله كه وهابيت يك فرقه مجعول و ســاخته دســت
غرب اســت و ربطي به اسلام ندارد خيلي مي تواند در شفاف
شــدن فضا موثر باشد. اشخاص با توجه به اين نكته، وحدت
فرق اســلامي را مي توانند قوي تر كننــد و همه در برابر اين
فرقــه مجعول و گمراه بايســتند كه مايــه ايجاد تنش ميان
مسلمانان شده است.
تكفير به هيچ وجه به عنوان شاخصه اسلام در نيامده
است. به رغم وجود گروه هايي مانند خوارج در تاريخ
اسلام، آينده تكفيريون را چگونه مي دانيد؟ آيا ايشان مانند
افراطيون مذهبي در گذشته محدود خواهند شد؟
همين الان هم اين گروه وابسته به پول و ثروت مسلماناني
هستند كه با دست كمك غرب كه از آستين حكام خودفروخته
درآمده است، ادامه حيات مي دهند و اگر پول نفت كه متعلق
به مســلمانان است و كمك هاي غرب نبود، اين فرقه ذره اي
ميان مســلمانان جهان اسلام، جا باز نمي كرد. فرقه وهابيت
در واقع به دليل رويكرد افراطي كه دارد هيچ جذابيتي ندارد،
در حالي كه اســلام سرشــار از جذابيت اســت. اگر به ســاير
عقايد اين فرقه نيز توجه شــود نفرت آور بودن تصورات آنها
بيشــتر آشــكار مي شــود. از جمله اين تفكرات اين است كه
ايشــان هر گونه جشن براي تولد را حتي براي پيامبر اسلام،
حرام مي دانند.
در آغــاز اختراع تلگراف و تلفــن وهابيان فتوا داده بودند
ايــن وســايل حرام هســتند، پس اين جريان يــك رويكرد
بســيار خشــك و افراطي اســت كه اصلا قابليت بقا ندارد و
تنها عامل بقاي اين فرقه پول و ثروت مســلمانان اســت كه
غصــب كرده اند. طبيعتا تا وقتي اين پول و ثروت وجود دارد،
اين جريــان باقي خواهد ماند، اما بــه محض اين كه اتفاقي
بيفتد و اين ثروت از آنها گرفته شــود، زايل و عالم اســلام از
لوث وجود آنها پاك خواهد شــد. طبيعي اســت حمايت هاي
غرب هميشــگي نيست و غرب از مهره هاي خودش تا مدت
خاصي حمايت كرده و با ســر آمــدن تاريخ مصرف مهر ه ها
مثــل بــن لادن آنها را در اعماق اقيانــوس پرتاب كرده يا به
شــكل ديگري آنها را نابود مي كند. در هر صو