مهدی کامرانی در لیگ چین
به نظر من جام جهانی برای تیم ما خیلی خوب بود. ما در جام جهانی قبل هم بودیم و آنجا هیچ کاری نکردیم. مبهوت بودیم. کسی باور نمی کرد در جام جهانی هستیم و فقط در ترکیه دست میزدیم، اما در سال 2014 لیاقت خودمان را نشان دادیم. قبلا رقابت با بزرگها برایمان آرزو بود، اما در اسپانیا خیلی نزدیک بودیم. برابر فرانسه و صربستان که خیلی خوب بودیم و از نظر شخصی هم واقعا لذت می بردیم. از بازی خودمان لذت بردیم. در جام جهانی 2010 بازیکن حریف روی سر من اسلم دانک کرد و من آنقدر مبهوت بودم برایش دست زدم. اصلا حواسم نبود اما در اسپانیا خودمان را نشان دادیم.
در اسپانیا خیلی حرفهای بازی می کردیم. حریفان را اسیر کرده بودیم. مربیهای حریف برای ما برنامه داشتند و همین ارزشمند بود. واقعا نزدیک شده بودیم. با برزیل یک بازی دوستانه داشتیم و با 30 امتیاز مغلوب شدیم، اما در جام جهانی با هشت امتیاز شکست خوردیم. اول بازی برایشان دردسر ساختیم. این نشان میدهد که رشد کردهایم و با انگیزه بودیم. یک مقدار شانس داشتیم و گروهمان بهتر میشد یا گروه کشورهای آسیایی دیگر را داشتیم شانس صعود به مرحله بعدی را داشتیم. فضا خوب بود و مناسب عمل کردیم، اما نگه داشتن آن فضا مهم بود تا بعد از جام جهانی هم خوب بمانیم که این اتفاق نیفتاد.
*در جام جهانی دست تنها بودی و اگر یک گارد راس دیگر داشتیم نتیجه بهتری کسب نمیکردیم؟
نه.اندازه بسکتبال ما همان بود. ما اگر میخواهیم تاثیر بیشتری داشته باشیم باید یک بازیکن برای کمک به حدادی بسازیم. پست یک و دو مهم است، اما پست پنج خیلی مهمتر است. باید بازیکنی داشته باشیم که وقتی حدادی خسته شد وارد زمین شود. پست یک هم خیلی مهم است، اما دیدیم بهنام یخچالی هم توانست این کار را انجام دهد. به نظرم تیم ملی یک پست پنج خوب برای کمک به حدادی و در اندازه او میخواهد.
نکته دیگر این که تفکر خوب به بازیکنان منتقل نمیشود. باید بازیکن بداند که وقتی وارد زمین میشود فقط نباید گل بزند. باید دفاع کند، پاس بدهد. می دانیم همه گل زن هستند، اما در آن لحظه بازیکن باید به سمتی هدایت شود ک در خدمت تیم باشد. این مدیریت را بچیروویچ در جام جهانی نداشت. در فیلیپین چون می خواست خودش را نشان دهد تا بازیکن اشتباه میکرد تعویض میشد. اما در جام جهانی نه. بعد تا یک مدت میتواند این کار را (تعویض بازیکن) بکند. بعد از یک مدت دیگر بازیکنان دوست نداشتند با بچیروویچ حرف بزنند. آنقدر که توهین میکرد. من روز اول به او گفتم که اگر قرار باشد توهینی کند من نیستم. با زبان اسلوونیایی هم اگر توهین میکرد می فهمیم. من گفتم که اگر توهین کند می روم که خدا را شکر این اتفاق نیفتاد. توهین میکرد و به خصوص با بازیکنان بلند قد کلمات ناپسندی به کار میبرد. بچیروویچ نتوانست مدیریت کند.
*قبول داری بعد از رقابتهای قهرمانی آسیا بازیکنان هم عوض شدند. مثلا یک بازیکن در فیلیپین خیلی اهل کار تیمی بود و نمیخواست همه کاره باشد و فقط گل بزند اما به یکباره تغییر کرد و در جام جهانی عوض شد.
بعد جام جهانی کارهای مربی روی بازیکن تاثیر گذاشت و نتیجه کار را در کره دیدیم.
*بعد از اینچئون گفته شد صمد در فیلیپین خیلی در خدمت تیم بود و وقتی دید در بین بهترینها نیست تصمیم گرفت انفرادی کار کند تا کارش بیشتر دیده شود.
در بهترین نبودن صمد هم هاکوپ تاثیرگذار بود، اما در کره کارهایی که بچیروویچ کرده بود بر کار بازیکنان تاثیر گذاشته بود. اتفاقهای جام جهانی ادامه دار شد و در اینچئون باختیم.
*بازی با قزاقستان اولین تلنگر بود.
بهترین والیبالیست دنیا چقدر دستمزد میگیرد؟ اما بهترین بسکتبالیست دنیا فقط 260 میلیون دلار قرارداد با اسپانسرش دارد. لبرون جیمز، سومین ورزشکار پر درآمد جهان است. اصلا در بین پردرآمدترینها والیبالیستی وجود ندارد. خب من نمیخواهم خدشهای به والیبال وارد کنم و هدفم این بود که نباید مقایسه کنیم. اصلا نباید این دو رشته با هم مقایسه شوند. یک نکته دیگر این است که والیبال در کشور ما سهل الوصول است. با یک تور و توپ والیبال انجام میشود و هر کسی میتواند یک پنجه بزند. یعنی جامعه آماری در اختیار والیبال زیاد است، اما برای بسکتبال امکانات اولیه خاصی نیاز است و به همین دلیل توجه به والیبال بیشتر میشود
آنها خیالشان راحت بود و هر کاری خواستند کردند. می دانستند حامد حدادی از زیر سبد بیرون نمیآید و فقط سه امتیازی می زدند. مثل همان بازی با اردن. هر چه زدند می رفت. برای قزاقستان مهم نبود و آنها می دانستند میبازند اما تا توپ به بازیکنانشان می رسید شوت می زدند. خب اقدام بالا باشد امتیاز هم به دست میآید. بسکتبال روی روند طبیعی نبود و آن اتفاق برابر قزاقستان افتاد اما در بازی با کره بچیروویچ خواست اتفاقات جام جهانی را جبران و دل بازیکنی را به دست بیاورد. می خواست دل صمد نیکخواه بهرامی را به دست بیاورد. همه می دانیم گل زن بسکتبال ایران کیست و نیازی نیست که به او باج یا پوئن بدهید. چین و کره آنالیز خوبی دارند. به خوبی ما را میشناسند. پس وقتی درست کار نکنیم می بازیم. بچیروویچ هم خوب کار نکرد و هم دستش رو شده بود. چیز جدیدی نداشت که بخواهد رو کند. در کنار اینها که حالا توپ خیلی بد بود و نمیشد با آن بازی کرد این مشکلات هم وجود داشت.
بچیروویچ خواست جبران کند و به صمد نیکخواه بهرامی پوئن بدهد و از برنامه خودش دور شد و باختیم. احساس من این است چون به عنوان گارد راس خیلی سریع میفهمم. شاید خود صمد هم نمی دانست این اتفاق میافتد. بچیروویچ می خواست دل صمد را بعد از آن اتفاقهای قبل از جام جهانی به دست بیاورد. شاید هم دیده بود نتوانسته آن بازیکن را به تیمی بفرستد و حالا می خواست روی صمد برنامهریزی کند. همین مساله باعث خرابکاریها میشد. صمد به عنوان کاپیتان تیم آنچه مسوولیتش بود را انجام میداد. سرمربی از او یک چیزی میخواست و صمد به عنوان بازیکن آن را انجام میداد اما خواستههای بچیروویچ درست نبود. به همین دلیل است که میگویم شاید صمد اصلا در جریان تفکرات بچیروویچ نبوده اما احساسم این بود که سرمربی تیم این اهداف را داشتهاست. بچیروویچ از حالت حرفهای خارج شده بود. همه می دانستند در آن لحظه حساس بچیروویچ توپ را به صمد میدهد و دیدیم چند نفری ریختند روی سر او و توپ را گرفتند. آنقدر که به فکر به دست آوردن دل صمد بود برنامهای نداشت و خرابکاری کرد. شاید یک نفر دیگر آن توپ را شوت میکرد گل میشد چون آنها حواسشان به بازیکن دیگر نبود. بچیروویچ قدرت حمله من را هم گرفته بود. میگفت توپ را بده به این و آن. خب این کارها در بسکتبال درست نیست و نتیجه اش باخت است.
*قب