داستانها و حکایتهای مختلف که نویسنده اصلی آن هم مشخص نیست. از تاریخ دقیق نگارش کتاب بی اطلاعیم اما با روایتهایی که وجود دارد می دانیم که نقل داستانهای هزارافسان بین مردم ایران و حتی اقوام همسایه رواج داشته است و در اصل، یک گردآوری است از مجموعه تکنیک و فرم نگارش قصه در قصه و نقل داستانهای از زبان جانوارن ما را به حدود سه هزار سال قبل میبرد. این نوع نوشتار در هند سابقه طولانی دارد و ایرانیان باستان آشنایی دقیقی از ادبیات آموزهای هند داشتهاند، مانند ترجمه کردن کتاب کلیله و دمنه. نشانههای آشکار کتاب و نقل نام شهریاری از اهل ساسان آن را به دوره ساسانی میرساند. این کتاب در صدر اسلام در کنار دیگر داستانهای افسانه وار ایرانی که بعدها با نام شاهنامه توسط فردوسی گردآوری شد، بین اعراب معروف بوده و داستانهایش با عنوان داستانهای ایرانی سینه به سینه نقل میشد. حتی در دورهای برای اینکه مردم به قرآن روی نیاورند توسط افرادی اجیر شده برای بادیه نشینان تعریف میشد. پس از اشغال ایران توسط اعراب، نسخه پارسی به عربی ترجمه شد و نامها تغییر پیدا کرد و شکل عربی تا حدود زیادی به خود گرفت و پس از آن نسخه پارسی معدوم و ناپدید شد. نسخه عربی آن با نام هزار و یک شب پر از داستانهای جنسی است که بیشتر به مذاق شب نشینیهای پادشاهان خوش میآید و در آن به تمجید خلفای عباسی پرداخته شده است.